شوق دیدار
علی زند وکیلی
شوق دیدارت بهانه ی دل مهر تو دارم به خانه ی دل
ای که از نسل اولیایی
خوش به حال زائران حرم هر که شد مهمان به خان کرم
در دلش نوری آشنایی
برکت ملک ری فخر ایران اسوه ی علم و تقوا و ایمان
بر دل عاشقان کن نگاهی تا که مانده نفس مانده آهی
ری شد از نورت بهشت ولا بر گل رویت نوشته خدا
بنده ی پاک و عبدالعظیمی هم کریمی و ابن الکریمی
ای فروغ آفتاب ولا از مزارت بوی کرب و بلا
میوزد هر طرف چون نسیمی خوش تر از گلشن و هر شمیمی
**